زلال حکمت | ||
|
سروده ای زیبا از استاد علی اکبر لطیفیان
آفریدند آفرینش را برای پنج تن پس همه هستند خلق ماجرای پنج تن مثل جبرائیل،من تا عرش بالا می روم آن زمان هایی که می افتم به پای پنج تن نذر اهل بیت(ع)؛ اهل بیت باید ذبح کرد بچه های ما فدای بچه های پنج تن استجابت در قسم دادن به نام فاطمه است پس بدون او نمی گیرد دعای پنج تن فاطمه در عین وحدت،گاه کثرت می شود می رسد از جانب یک تن صدای پنج تن یک بدن که طاقت روح وسیعش را نداشت لاجرم تکثیر شد در جای جای پنج تن هم رضای پنج تن باشد رضای فاطمه هم رضای فاطمه باشد رضای پنج تن ما در این دنیا و آن دنیا یکی از این دو ایم: یا غلام پنج تن یا که گدای پنج تن نظرات شما عزیزان:
دعا پشت دعا ...
برای آمدنت!! گناه پشت گناه.... برای نیامدنت!! دل درگیر میان این دو انتخاب... کدام آخر؟!! آمدنت یا نیامدنت؟!!
بسیار زیبا و دلنشین
پاسخ: سلام ممنون از حضور و حسن نظر شما. پیروز باشید.
سلام عزیزدل
بیابه میکده و چهره ارغوانی کن بااجرایی خصوصی و آتشین ازاستادشجریان به روزم تشریف بیاورید مارو سرافرازکنید. پاسخ:سلام کریم آقای گل.ممنون از دعوتت چشم حتما خدمت می رسم.
شعر زیباییه و با شما موافقم که هنر شاعر بیان مسائل با زبانی شیوا و ساده است که بتونه روی مخاطب تاثیر بذاره و ارتباط برقرار کنه
پاسخ:سلام ممنون از حضور عالمانه شما در زلال حکمت.شاد باشید و با خدا...
این نظر شخصی شماست ولی حقیقتا آرایه های ادبی یبایی خاصی به شعر میده...
پاسخ:سلام .البته این شعر هم از آرایه های ادبی خالی نیست؛ابیات دوم،سوم،پنجم و هفتم را دوباره با دقت بخونید.
شعر زیبایی ست ولی خیلی ساده و ابتدایی ست...
پاسخ:سلام ممنون از حضور شما...بزرگترین هنر شاعر همین است که مفاهیم بلند؛بکر و زیبا را با بیانی ساده و بدون از تکلف و با صمیمیت تمام -خلاصه با زبان دل و فطرت مخاطب-بیان کند. مهرپیما-باربد
ساعت9:33---8 شهريور 1392
ای نگهت مایه سرمتیام*
هستی تو فلسفه هستیام* خنده بزن ای گل احساس من* سوسن من یاسمن و یاس من* خنده بزن تا که بخندد خدا* لب بگشا تا همه گردد فدا* ای تو جگرگوشه ختم رسل* بلبل من، سنبل من، برگ گل* خنده بزن، گل متبسم شود* موسی دل تا متکلم شود* ای صنم پردهنشین خدا* عشق علی (علیه السلام)، ماه گزین خدا* چشم بگردان که بگردد فدک* ای به فدایت همه انس و ملک* در نمک خوان خدا فاطمه * جان جهان، جان خدا فاطمه* مادر گلهای بهشتی تویی* غرق شدم، صاحب کشتی تویی* فلسفه عشق تو را از برم* این دل خونین و دو چشم ترم* صورت آفاق اگر نیلی است،* من به گمانم رد آن سیلی است* شاعر: امیر علی مصدق سلام ممنون ازشمازیبابود /شادباشید پاسخ:سلام و صد درود...ممنون از حضور زیبایت و حسن انتخاب شما. شعر زیبایی بود. دست باکرامت حضرت ساقی همه ما را زلال کوثر معرفت حضرت زهرا(س) مست و سیراب نماید،انشاالله. [ جمعه 8 شهريور 1392
] [ 6:34 ] [ محمدحسین تقوایی ] |
فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 فروردين 92 |
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |